سیاست رسوایی از چند دهه پیش در سراسر جهان به نحو فزایندهای در حال تبدیل به یک الگوی سیاستورزی بوده است. این الگوی نامطلوب در جامعۀ امروز ایران نیز به دلایل مختلف جای پای خود را باز و برخی آثار شوم خود را آشکار کرده است. سیاست رسوایی در جهان امروز با پیامدهای منفیاش همچون بحران اعتماد و بدبینی سیاسی، بحران مشروعیت سیاسی، بیتفاوتی سیاسی، ظهور سیاست شورشی و مانند آن شناخته میشود.
میتوان گفت رسوایی سیاسی، نوعی تخطی و تخلف پنهان از امر درست و بهنجار است که پس از افشا با نکوهش عمومی همراه میشود و به اعتبار شخص آسیب وارد میکند. در چنین الگویی از سیاستورزی، ویژگیهای فردی رهبران و صداقت احزابشان اهمیت بیشتری از برنامهها، عملکرد و اظهارنظرهای خود آنها مییابد.
مهمترین عامل گسترش جهانی این پدیده، گسترش سیاست رسانهای بوده است. در ایران هم این عامل پراهمیت و حتی شاید پراهمیتترین بوده است. اما گسترش سیاست رسوایی در ایران فقط روی دیگر سیاست رسانهای نیست بلکه به نظر میرسد مجموعهای عوامل دیگر هم در گسترش این فرایند آسیبگونه شریکاند که از آن جمله میتوان به ماهیت هنجاری-ارزشی نظام سیاسی و سیاستورزی در ایران، گسترش رسانههای اجتماعی جدید، افول سیاست گفتمانی در ایران، استفاده/سوءاستفاده از وضعیت عدم تقارن اطلاعاتی، شکاف بین فرهنگ رسمی و فرهنگ عمومی، و جذابیتهای سیاست رسوایی در جوامعی چون ایران اشاره کرد.
تأثیر سیاست رسوایی به سیاستمداران درگیر در رسوایی محدود نمیشود بلکه سایر سیاستمداران و بهتدریج کل نظام سیاسی را آلوده میکند. به نظر میرسد در بافت سیاسی اجتماعی ایران پیامدهای سیاست رسوایی حتی عمیقتر هم باشد. فرسایش اعتماد سیاسی، ویرانگرترین پیامد گسترش سیاست رسوایی است و تمام آثار شوم دیگر این پدیده آسیبگونه هم به نحوی از طریق این آسیب عمل میکنند. پیمایشهای بسیاری تأیید میکنند که هرچه سیاست رسوایی در جامعهای رواج بیشتری داشته باشد، اعتماد سیاسی در آن جامعه کمتر میشود. علاوه براین، به نظر میرسد سیاست رسوایی، ظرفیتهای ظهور نوع جدیدی از پوپولیسم را در جامعه فراهم میکند.
به نظر میرسد برای مقابله با رواج بازی سیاست رسوایی و کاهش آثار سوء آن، در شرایط سیاسی-اجتماعی ایران، پیشنهادهای زیر قابل طرح باشند:
۱. در مواجهه با رسواییها، بدترین راهبرد تلاش برای سرپوش گذاشتن بر آن و مسکوت گذاشتن آن به بهانه مصلحت، امنیت و مانند آن است و مؤثرترین راهبرد، تبدیل پرونده رسوایی از یک جاروجنجال رسانهای به یک پرونده حقوقی و رسیدگی شفاف حقوقی است. برخی مطالعات حتی نشان دادهاند که افشا و مواجهه شفاف و بیشائبه با رسواییها و تخلفها، ممکن است رضایت شهروندان از عملکرد نظام سیاسی را افزایش دهد؛ چراکه در این صورت شهروندان به این نتیجه میرسند که نظام بهمثابه یک کل خوب عمل میکند و رسواییها پدیدههایی استثنائی هستند.
۲. تحول رسانههای ارتباطی، صحنۀ عمومی جوامع امروز را رؤیتپذیرتر از هر زمان دیگری در تاریخ کرده است. عدم درک این رؤیتپذیری جدید و بیسابقه از سوی کارگزاران سیاسی در کشور ما، علت اصلی بسیاری از رسواییهای سیاسی پردامنه است. این به معنای دعوت به پنهانکاری و محافظهکاری نیست بلکه دعوت بهنوعی از کنش-گفتار و رفتار سیاسی است که با مختصات عصر جدید رؤیتپذیری رسانهای سازگارتر باشد.
۳. در عصر رسانههای همهجاحاضر، گسترش خبرنگاری شهروندی و تلاقی بین رسانههای جدید و رسانههای سنتی، نمیتوان رسوایی سیاسی را از صحنه سیاست جوامع حذف کرد اما میتوان با ایجاد آگاهی کاری کرد که رسواییهای سیاسی بهمثابه رویدادهای سیاسی پراکنده تبدیل به سیاست رسوایی بهمثابه یک پدیده سیاسی تکرارشونده، الگویی از سیاستورزی و نوعی قاعده بازی سیاسی در جامعه نشود. چنین آگاهیای در درجه اول باید این پیام روشن را به تمام بازیگران سیاسی منتقل کند که بازی سیاست رسوایی درنهایت یک بازی بدون برنده است. سیاست رسوایی دومینووار گسترش مییابد و در نهایت کمتر سیاستمدار و کارگزار سیاسیای خواهد توانست از آن بگریزد.
۴. استفاده از برخی ظرفیتهای مغفولمانده گفتمان انقلاب اسلامی میتواند بهمثابه پادزهری برای جلوگیری از گسترش زهر سیاست رسوایی در سراسر جامعه باشد.
۵. تلقی سیاست رسوایی بهمثابه یک آسیب سیاسی و مدنظر قرار دادن پیامدهای آن بر ثبات سیاسی و امنیت ملی، نباید حوزههای غیرآسیبگون هممرز همچون شفافیت سیاسی، آزادی رسانهای، سوتزنی در مقابل فساد و مانند آن را محدود کند.
پینوشت: این مقاله در شمارۀ ۱۲۳ ماهنگار دیدهبان امنیت ملی (تیر ۱۴۰۱) به چاپ رسیده است.
دریافت متن کامل مقاله: Dideban123- Scandal Politics & National Security
