فرصت‏های راهبردی جنگ ۱۲روزه برای جمهوری اسلامی ایران

فرزاد پورسعید / عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی

جنگ ۱۲روزه رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، موجد دو فرصت مهم در سطح امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است که به ترتیب می‌توان آن‌ها را «بازتحکیم هویت ایرانی و روحیۀ میهنی» (یکپارچگی) و «بازآرایی سامانۀ شناختی- تحلیلی نظام سیاسی» (توان سیاست‌سازی) نامید.

مدیریت امنیت ملی، در وجه حداقلی و به عنوان شرط لازم، مستلزم مدیریت تهدید یا تهدید ملی در جهت رفع و یا تبدیل آن به فرصت است. فارغ از نسبت معکوس یا حاصل جمع صفر میان تهدید و فرصت، نسبت دیگری نیز میان این دو متصور است که می‏توان آن را نسبت مستقیم نامید. بر این اساس، هر تهدیدی (فرصتی)، در اساس، آبستن فرصتی (تهدیدی) متوازن است. از این منظر، بین حجم فرصت‌های تولیدشده از هر پدیده امنیتی با حجم تهدیدات احتمالی ناشی از آن و همچنین، در حالت عکس آن، یعنی حجم تهدیدات تولیدشده از یک رخداد با حجم فرصت‌های ناشی از آن، نسبت مستقیم وجود دارد.

جنگ ۱۲روزه رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، موجد دو فرصت مهم در سطح امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است که به ترتیب می‌توان آن‌ها را «بازتحکیم هویت ایرانی و روحیۀ میهنی» (یکپارچگی) و «بازآرایی سامانۀ شناختی- تحلیلی نظام سیاسی» (توان سیاست‌سازی) نامید.

بازتحکیم هویت ایرانی و روحیۀ میهنی: هم‏دلی بی‌شائبه و خالصانه‌ای که در روزهای آغازین جنگ ۱۲روزه میان مردم شکل گرفت، پدیده‌ای تازه یا اتفاقی و مقطعی نبود. این روحیه میهنی در تاریخ، فرهنگ و حافظه‌ جمعی ایرانیان ریشه دارد؛ ملتی که در طول قرن‌ها، چه در روزهای سخت جنگ و مهاجرت و چه هنگام زلزله، سیل و بیماری، نشان داده‌اند که درد دیگری را درد خود می‌دانند. از همین‌ رو، همبستگی این روزهای مردم ایران نه‌تنها واکنشی به جنگ، بلکه تداوم همان روح کهن است؛ روحی برآمده از تمدنی که دگرخواهی را در ژرفای جان دارد و این واقعیت را تکرار می‌کند که در فرهنگ ایرانی، همدلی نه انتخاب، بلکه بخشی از هویت ایرانی و روحیه میهنی ایرانیان است. این جنگ نشان داد ایران متحد استراتژیکی جز ایرانیان ندارد و مرجع امنیت آن همه ایرانیان‌اند و از این رو، بازدارندگی آن در برابر هجوم دشمن نیز در درجۀ اول از جنس قدرت نرم است. بنابراین، اکنون فرصتی تاریخی برای تداوم این روند و ارتقای روحیه ملی بر مبنای این تجربه سترگ پدید آمده است. بزرگترین فرصت برآمده از دل این جنگ ۱۲روزه، آگاهی و اتکای زمام‌داران کشور به همین قدرت است.

بازآرایی سامانۀ شناختی- تحلیلی نظام سیاسی: نقش اطلاعات و سامانه شناختی- تحلیلی نظام سیاسی یا سازمان‌ اطلاعاتی در جنگ‌های نظامی بسیار مهم است. در واقع، این سامانه‌ها، اولاً می‌بایست با تحلیل‌های واقع‌بینانه، بهنگام و تا حد امکان دقیق، مانع آغاز جنگ شوند؛ ثانیاً با برآوردهای نسبتاً دقیق اطلاعاتی، میزان تاب‌آوری جامعه در همراهی با مقاومت در برابر جنگ تحمیلی دشمن را تخمین بزنند و از این طریق، هشدارهای لازم را به حکومت برای حفظ و ارتقای آن ارسال کنند؛ و ثالثاً بر مبنای تلاش‌های پیش‌گفته، بهترین زمان پایان جنگ را تخمین زده و بهترین نحوه پایان جنگ را به سیاستمداران اعلام کنند. در مورد جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران، در برخی موارد تحلیل بهنگام و نسبتاً دقیق در خصوص اصل هجوم نظامی و گاه حتی شیوه آن نیز وجود داشت، ولی این تحلیل‏های معتبر نتوانستند بر چالش پذیرش سیاسی فائق آیند. یک علت این مسئله، نابسامانی مدیریت دانش راهبردی در کشور و تقلیل تحلیل‏گری به تأییدگری و در بهترین حالت پژوهش‌گری در مراکز تحلیل راهبردی دانست. راه حل مقابله با این مسئله، بازتعریف مدیریت دانش و اتاق‌های فکر راهبردی و بنای سامانه تحلیلی حرفه‌ای بر مبنای دو روش مخالف‏خوانی و تفکر انتقادی است که در سامانه تحلیلی کنونی کشور تا حد زیادی فراموش شده‌اند.

این وضعیت، فرصتی نوین را در چارچوب مدیریت نرم امنیت ملی و به مثابه نقطۀ عزیمت «توان سیاست‌سازی» در کشور فراهم آورده است تا نظام سیاسی به بازآرایی سامانه شناختی- تحلیلی خود بر مبنای مدیریت حرفه‌ای و به‌روز دانش راهبردی دست بزند و از این طریق به ارتقای ضریب توان قدرت اطلاعاتی خود دست یابد.

پاورقی: این یادداشت خلاصه‌ای است از مقاله‌ای که با همین عنوان در ماه‌نگار دیده‌بان امنیت ملی، شمارۀ ۱۵۹ (تیرماه ۱۴۰۴) به چاپ رسیده است.

برچسب ها:
این مقاله را به اشتراک بگذارید