از دیماه ۱۴۰۳ با اظهارات رئیسجمهور، معاون اول ایشان و سخنگوی دولت، طرح انتقال پایتخت و ابعاد آن بار دیگر در افکار عمومی و محافل و دوایر سیاستی و راهبردی کشور مطرح شده است. بحثها و مطالعات پراکنده در این زمینه در ایران قدمتی بیش از سه دهه دارد اما به نظر میرسد انگیزهها، ابعاد و پیامدهای امنیتی این طرح توجه کافی را دریافت نکرده است.
تغییر پایتخت کشور تصمیمی بزرگ، پرهزینه و پرپیامد است اما شواهد تاریخی نشان میدهند حساسیت این موضوع مانع از وقوع مکرر آن در تاریخ و بهویژه تاریخ معاصر نبوده است. طی دو سده اخیر حدود ۷۰ مورد انتقال پایتخت در جهان رخ داده است و به نظر میرسد هرچه به دوران کنونی نزدیک میشویم بسامد این رویداد ضرباهنگ تندتری مییابد؛ به گونهای که پس از سال ۱۹۰۰ تقریباً هر ۶ سال یک مورد انتقال پایتخت در جهان رخ داده است. براساس برخی محاسبات، ۷۴ درصد پایتختهای جهان در سال ۱۹۰۰، یک سده پس از آن دیگر پایتخت نبودهاند. در حال حاضر بیش از ۴۰ کشور جهان همچنان درگیر این بحث هستند و ایران یکی از این کشورهاست که این بحث در آن قدمتی بیش از سه دههای دارد و به اواخر دهه ۱۳۶۰ بازمیگردد.
انتقال پایتخت در تمام کشورها تصمیمی بزرگ و پیچیده است که معمولاً دلایل و عواملی چندگانه و چندبعدی دارد و گاه بین دلایل اعلامشده و انگیزههای واقعی و مؤثر هم میتوان تفکیک قائل شد. بررسیها نشان میدهند انگیزههای سیاسی و امنیتی (اعم از امنیت داخلی و امنیت خارجی) نقش بزرگی در بسیاری از انتقال پایتختهای تاریخ معاصر داشتهاند. بهرغم شواهد تاریخی چشمگیر، واقعیت این است که دولتها بهندرت دلایل سیاسی و امنیتی را به عنوان انگیزه تغییر پایتخت اعلام میکنند. با اینهمه، این مسائل در اغلب موارد دلایل تعیینکننده برای تغییر پایتخت هستند و حتی اگر چنین نباشد باید در هرگونه طرح انتقال پایتخت جدی گرفته و بررسی شوند. در واقع هرگونه طرح انتقال پایتخت در هر کشوری، جدای از اینکه به چه علتی صورت میگیرد، باید از منظر پیامدهای امنیتی و سیاسی به دقت ارزیابی شود. مداخلات نظامی یا غیرنظامی خارجی، اعتراضات و ناآرامیهای اجتماعی بهویژه در قالب شورشها و جنبشهای شهری، جنبشهای انقلابی در اشکال مختلف و حتی کودتاها، حملات تروریستی و جنگهای داخلی از متغیرهای تأثیرگذار و تأثیرپذیری هستند که باید در اینگونه طرحهای حساس به دقت تحلیل و ارزیابی شوند.
بهرغم اهمیت ارزیابی طرح انتقال پایتخت در ایران از این منظر، متأسفانه به نظر میرسد ارزیابی امنیتی این طرح چندان جدی گرفته نشده و در نتیجه در این زمینه همچنان گزارههای کلی و پاسخهای از پیش آماده ذهنیت سیاستگذاران و تصمیمگیران را احاطه کرده است. نوشتار پیش رو میکوشد مقدمهای را برای گشودن این بحث در زیستبوم سیاستی ایران مطرح کند. برای دستیابی به این هدف ابتدا گونهشناسی دلایل انتقال پایتخت را در تجربههای جهانی بهویژه تجربههای نزدیکتر به دوران معاصر به بحث میگذاریم. سپس براساس گونهشناسی دلایل به دست آمده، طرح انتقال پایتخت از تهران را در هر یک از آنها ارزیابی میکنیم و بهویژه بر ابعاد و پیامدهای امنیتی آنها تمرکز میکنیم. جمعبندی نوشتار ضرورت مواجههای احتیاطآمیز با این طرح و نیاز به مطالعات عمیقتر را گوشزد میکند.
پینوشت: این مقاله در شمارۀ ۱۵۳ ماهنگار دیدهبان امنیت ملی (دی ۱۴۰۳) به چاپ رسیده است.
دریافت متن کامل مقاله:Dideban 153- Capital Relocation
