شادکامی عمومی به‏ مثابۀ راهبردی برای ارتقای امنیت ملی و ثبات سیاسی

رضا صمیم - دانشیار پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی و همکار علمی پژوهشکدۀ مطالعات راهبردی

افسردگی و نااُمیدی جمعی، عموماً برآمده از سیاست‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حکومت‌هاست. دقیقاً به همین دلیل نیز پیامدهای رفتاری افسردگی، ناشادی و نااُمیدی متوجه ثبات سیاسی حکومت خواهد بود. در پس هر نااُمیدی‌، امیدی به دگرگونی بنیادی وجود دارد که سبب می‌شود افسردگی عمیق و فراگیر جمعی در‏نهایت به عاملی برای ثبات‌زدایی سیاسی و اجتماعی تبدیل گردد.
در این مقاله تلاش شده است شادکامی و نسبت آن با امینت ملی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران مورد کاوش نظری قرار گیرد. این نکته که شادکامی عمومی و دستیابی به سطح قابل‌قبولی از آن باید از اولویت‌های سیاست‏گذاری‌های امنیتی نوین باشد از نکته‌های مورد تأکید این یادداشت به شمار می‌آید. برای ایجاد شادکامی راهکارهای متفاوتی را بر شمرده‌اند. ما این راهکارها را به دو دسته کلی تقسیم می‌کنیم: نخست، راهکارهای ساختاری برای ارتقای شادکامی عمومی؛ دوم، راهکارهای عمومی برای ارتقای شادکامی عمومی. راهکارهای ساختاری شامل تلاش و سیاست‌گذاری به‏‌منظور رفع نابرابری‌های ساختاری و افزایش سطح رفاه اقتصادی شهروندان است که خود به دو دسته قابل تقسیم است: نخست، راهکارهای ساختاری کوتاه‌مدت و دوم، راهکارهای ساختاری بلندمدت. راهکارهای عمومی برای ارتقای شادکامی نیز بیشتر ناظر به اعمالی است که متأثر از آن‌ها فضای شادکامانه برای زندگی روزمره ایجاد می‌شود و البته اهمیتی هم‏سنگ راهکارهای دسته نخست دارد. این راهکارها نیز به دو بخش قابل تقسیم است: نخست، راهکارهای عمومی خرد و دوم، راهکارهای عمومی کلان. راهکارهای عمومی خرد به اعمالی اشاره دارد که در آن‌ها رفتار دسته‌های کوچک شهروندان مورد تأکید قرار می‌گیرد. راهکارهای عمومی کلان نیز به اعمالی اشاره می‌کند که در آن‌ها فضاهای عمومی برای ایجاد بستری مناسب تغییر می‌کنند.

پی‌نوشت: این مقاله در شمارۀ ۱۴۹ ماه‌نگار دیده‌بان امنیت ملی (شهریور ۱۴۰۳) به چاپ رسیده است.

دریافت متن کامل مقاله: Happiness- Dideban 149

این مقاله را به اشتراک بگذارید